
حال چند روزی است که اعتراض مردم به وضعیت اقتصادی به دلیل موج سواری دشمنان تبدیل به اغتشاشاتی شده است که از دونالد ترامپ و محمد بن سلمان گرفته، تا مقامات اسرائیلی و مریم رجوی که دستان هرکدام به خون های مردم ایران آلوده است، از آن حمایت می کنند. اگرچه باتوجه به شکاف میان مردم و مسئولین که طی چند سال اخیر، بسیار پررنگ تر شده، جامعه شناسان احتمال وقوع اعتراضات خیابانی را می دادند اما تبدیل اعتراض به اغتشاش را شاید کمتر کسی متصور شده بود. اما ریشه اغتشاشات در کجاست؟
اعتراض آرام کردند اما کسی گوش نکرد
شاید نمونه های اولیه این اعتراض ها را باید در تجمعات سرمایه گذاران کاسپین، اعتراض معلمان به وضعیت شغلی و راهپیمایی اعتراضی کارگران هپکوی اراک و رانندگان اتوبوس که همگی مسالمت آمیز بود جستجو کنیم. نمونه هایی که بر خلاف درگیری های اخیر، ریشه در مطالبات اقتصادی مردم و قشر فرودست جامعه داشت و فارغ از هرگونه خشونتی بود؛ اما این اعتراض ها به سرانجامی نرسید. به عنوان مثال در نمونه ای همچون اعتراض مردم به وضعیت موسسات مالی و اعتباری، علاوه بر بی توجهی مسئولین نسبت به مطالبات اقتصادی مردم، برخی از صاحب منصبان زیاده خواهی مردم برای دریافت سود بیشتر را عامل بوجود آمدن چنین وضعیتی دانستند و با ایراد سخنانی از این دست بر زخم مردم نمک پاشیدند.
نویسنده:محبوبه شعاعی
آنچه درباره آمدن اموات به دیدار بازماندگان مطرح است، این است که بر اساس روایات، ارواح مردگان هر چند گاهی به اذن خداوند به دیدار خانوادهشان میآیند و آن ها را میبینند. اگر سرگرم کارهای خوب بودند، شادمان میشوند. اگر گرفتار کارهای بد بودند، ناراحت میشوند. اما اینکه در چه ساعتی و یا چه زمانی و یا هر چند گاهی میآیند، روایاتها متفاوت است. در برخی روایات هر هفته ذکر شده و در برخی هر ماه یک بار و در برخی سالی یک بار.
مرحوم شیخ کلینی (ره) در کتاب شریف کافی بابی تحت عنوان«ان المیت یزور اهله»[۱] را مطرح کرده است. روایات معتبری را در این باره نقل نمودهاند. در روایات آمده است که اموات اعمّ از مؤمن و غیر مؤمن به دیدار بازماندگان خود میآیند. هر میّتی برحسب منزلت و شأنی که دارد، اجازه این کار را پیدا میکند.
بعضی از اموات هر روز، بعضی دیگر هر هفته و برخی هر سال و بعضی هر چند سال یکبار. حداقل اجازهای که مؤمنان دارند، هر جمعه است که میتوانند به دیدار آشنایان خود در دنیا بیایند. مؤمنان وقتی به دیدار اقوام خود میآیند، اگر آن ها را مشغول اعمال صالح ببینند، خوشحال شده و خدا را شکر میکنند. کافران وقتی به دیدار اقوام خود میآیند و آن ها را مشغول انجام اعمال صالح میبینند، حسرت میخورند.
همچنین در حدیثی که در کتاب جامع الاخبار آمده است[۲] بیان شده که اموات مومنان در شب جمعه به كنار خانه های خود می آیند. با التماس و تضرع از خویشاوندان انتظار دارند کار خیری و صدقهای برای آن ها انجام داده شود.
میزان ملاقات و سر زدن اموات به خانواده های شان بسته به میزان آزادی عملی است كه در برزخ برای ایشان در نظر گرفته می شود كه این امر هم تابع اعمال و رفتارهای آنان در دنیاست.
از روایات استفاده میشود که حضور ارواح اموات در دنیا و توجه به وضعیت بستگان شان از یک سو به میزان مقام و منزلت آنان و فراغت از مشکلات خاص آن جهان بستگی دارد؛ از سویی دیگر به میزان علاقه و رضایت آنان از بازماندگان و میزان توجه بازماندگان به آنان. چه بسا بی توجهی اموات به برخی از بازماندگان به خاطر ناامیدی از توجه و خیرات و صدقات خالصانه ایشان باشد كه به حال آن ها منفعت دارد.
از امام کاظم علیه السلام روایت شده که روح اموات به بازماندگان سر میزند. اگر از آنان کردار خوب و عمل صالح ببینند، خوشحال میشوند و از آنان راضی میگردند. اگر آنان را در مسیر طاعت خداوند ندیدند، بلکه کردار بد و گناه از آنان مشاهده نمودند، اندوهگین و ناراحت میشوند.[۳] اما در هر حال به نظر نمی رسد كه این امر محدود به خانه خود و محل سكونت قبلی شان باشد. چه بسا در صورت وسعت عمل و منزلتی كه دارند، بتوانند به مكان های گوناگون مورد علاقه خود سر بزنند.
اما در مورد این كه ارواح به چه صورتی به خاندان خود سر می زنند، اشارات مختصری در برخی روایات شده است. البته نمی توان به راحتی در مورد معنای دقیق شان اظهار نظر نمود؛ مثلا اسحاق بن عمار میگوید: از امام موسی بن جعفر (علیهما السلام ) پرسیدم:
آیا میّت از خانوادهاش دیدار میکند؟ فرمود: بله- پرسیدم : هر چند وقت؟ فرمود: بنا به منزلتی که نزد خداوند دارد، در هر جمعه یا هر ماه یا هر سال . پرسیدم : به چه شکلی نزد آن ها میآید؟ فرمود: به صورت پرندهای لطیف که بر دیوار خانه های شان مینشیند و بر آنان اشراف مییابد. .[۴]
به نظر می رسد اینکه حضرت فرمود :به صورت پرندهای لطیف، یک نوع تمثّل در قالب و تجسم ارواح است . مقصود از پرنده نیز پرنده مادّی یا آشنای ذهنی ما یا موجودی قابل رویت نمیباشد و گرنه تعبیر لطیف در مورد پرنده معمولی معنا ندارد؛ در هر حال اعتقاد عامه مردم در مورد پرنده یا پروانه و دیگر ات در این خصوص درست به نظر نمی رسد.
پی نوشت:
[۱]. شیخ كلینی ، فروع کافی، ج۳ ،ص ۲۳۰ ،نشر دارالکتب الاسلامیه تهران ۱۳۸۸ق.
[۲]. تاج الدین شعیرى ، جامع الاخبار ،ص۱۶۹، انتشارات رضى ، قم ، ۱۴۰۵ ق .
[۳]. علامه مجلسی ، بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۵۷، انتشارات اسلامیه تهران بی تا .
[۴]. همان ،ج ۵۸ ،ص ۵۲
منبع :
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنٰاهٰا وَ هِيَ ظٰالِمَةٌ فَهِيَ خٰاوِيَةٌ عَلىٰ عُرُوشِهٰا وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ (٤٥/حج)
پس چه بسیار شهر و دیاری که ما اهلش را در آن حال که به ظلم و ستم مشغول بودند به خاک هلاک نشاندیم و اینک آن شهرها از بنیاد ویران است و چه چاه و قناتهای آب که معطل بماند و چه قصرهای عالی بیصاحب گشت
جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میکرد. رفتن و ردپای آن را. و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدمها، با این آواز کمی بلرزد.
روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند.
سکوت او آسمان را افسرده کرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان کنگره های خاکی من! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدمهایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدمهای عاشق دل بستن اند. دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ. تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آن که می بیند و می اندیشد، به هیچ چیز دل نمی بندد. دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست.
اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند و آنکس که می فهمد، می داند آواز او پیغام خداست و حقیقت واقعی جهان
به کانال زینبیون بپیوندید
telegram.me/zinabiuon
مادر بودن بهخودیخود از شما انرژی زیادی میگیرد. حتی فکر کردن به اینکه ساعات زیادی از روز را یکجا بنشینید و به کودکتان شیر دهید تا بخوابد، یا وسطِ هر کاری که بودید دست بکشید و او را که تنها و تنها میل دارد دقایقی در آغوش شما باشد بغل کنید و با او بازی کنید به نظر غیرممکن و بسیار سخت است، اما شما میتوانید با "تغییر نگرش" تمام کارهای مادری و همسری را در کمال نشاط و انرژی انجام دهید.
فکر کنید چه کاری را بیشتر از همه دوست دارید. مهم نیست این کار چرخ زدن در سایتهای هنری، انجام یک پروژهی بافتنی، گلدوزی با دست، دوختِ لباس، نقاشی، پیگیریِ آخرین اخبار مد روز دنیا، مطالعه، نویسندگی یا حتی آبیاری به گلهایتان باشد. کاری را که از همه بیشتر دوست دارید پیدا کنید و حتی اگر در خانه نوزاد یکماهه دارید و به نظر میرسد که باید تماموقت در اختیارش باشید، زمانی را برای انجام کار موردعلاقهتان کنار بگذارید. مهم نیست این زمان یک ساعت باشد، دو ساعت، نیم ساعت، یک ربع یا حتی پنج دقیقه. مهم این است که شما ازنظر ذهنی حتی برای دقایق کوتاهی باور کنید که میتوانید خودتان باشید.
اگر آدمِ رؤیاپردازی هستید، آن زمان را به رؤیاپردازی بگذرانید، اگر اهل کارهای هنری هستید آن زمان کوتاه را به هنری جات اختصاص دهید، اگر اهل مطالعه هستید حتی اگر شده یک پاراگراف در آن زمان کتاب بخوانید، اما به خودتان و برای خودتان زمانی را اختصاص دهید و به کاری بپردازید که دوستش دارید.
شاید درست در لحظهی اوجِ لذت بردن از کارِ فوق، صدای گریهی نوزادتان بلند شود، یا همسرتان یکدفعه هوس کند با شما گرم گفتگو شود. خواهید دید که انجام کاری که به آن علاقه داشتهاید حتی در زمانی بسیار کوتاه به شما چه شورونشاطی بخشیده و با چه انرژی مضاعفی به سراغ همسر یا فرزندتان میروید.
وقتي يک پنگوئن عاشق پنگوئن ديگه ميشه، كل ساحل رو مي گرده و قشنگترين سنگ رو انتخاب مي كنه و واسه جفت ماده می بره، اگر ماده از سنگ خوشش اومد، جفت هم می شن.
ولی اگر قبول نكرد پنگوئن نر احساس مي كنه سنگی كه پیدا كرده اصلا قشنگ نبوده و اونوقت اونو می بره زير آب، لای مرجانها ميندازه تا ديگه هيچ پنگوئنی اشتباهِ اونو تكرار نكنه و نا اميد نشه!
اما ما آدمها اشتباهات خودمون رو تكرار می کنیم و به ديگران هم توصيه می كنيم به چاهی که ما افتادیم بیفتن.
بعضی وقتها مثل پنگوئن باش.
@zinabiuon
جامعه اسلامی از دیرباز با رخدادهای اسفناکی مانند «فتنه» و «فتنه انگیزی» از عوامل مهم ناهنجاری های گوناگون، رو به رو بوده است. این پدیده شوم که بدون شک می توان آن را «جای پای بیگانه» نامید از دیرباز تاکنون زخم های فراوانی بر پیکر اسلام زده، سایه سیاهش را بر جامعه مسلمین گسترانده است.
فتنه عبارت است از درآمیختگی حرفهایِ حق و باطل که عناصر ضد دینی، طراحی و اجرای همه جانبۀ آن را به عهده می گیرند و بر اثر آن بین مردم در عقیده و آراء اختلاف به وجود می آید؛ طوری که منجر به جنگ و نزاع در جامعه اسلامی میشود. [1]
شرایط مناسب برای فتنه انگیزی، بهترین بستر برای بهره وری های یِ عناصر ضد دینی به شمار میآیند. فعالیت های بیهدف، پخش مطالب بی اساس، پوشاندن لباس حق به باطل، تسخیر ذهن عموم مردم برای فریفتنشان، منفعل و متحیر کردن مردم و از کاه کوه ساختن، مهمترین ابزارهای جنگ نرم، برای دشمنان داخلی و خارجیِ جامعۀ اسلامی است.
ادامه .
به کانال زینبیون بپیوندید.
@zinabiuon
نویسنده: میلاد عابدینی |
درباره این سایت