حال چند روزی است که اعتراض مردم به وضعیت اقتصادی به دلیل موج سواری دشمنان تبدیل به اغتشاشاتی شده است که از دونالد ترامپ و محمد بن سلمان گرفته، تا مقامات اسرائیلی و مریم رجوی که دستان هرکدام به خون های مردم ایران آلوده است، از آن حمایت می کنند. اگرچه باتوجه به شکاف میان مردم و مسئولین که طی چند سال اخیر، بسیار پررنگ تر شده، جامعه شناسان احتمال وقوع اعتراضات خیابانی را می دادند اما تبدیل اعتراض به اغتشاش را شاید کمتر کسی متصور شده بود. اما ریشه اغتشاشات در کجاست؟
اعتراض آرام کردند اما کسی گوش نکرد
شاید نمونه های اولیه این اعتراض ها را باید در تجمعات سرمایه گذاران کاسپین، اعتراض معلمان به وضعیت شغلی و راهپیمایی اعتراضی کارگران هپکوی اراک و رانندگان اتوبوس که همگی مسالمت آمیز بود جستجو کنیم. نمونه هایی که بر خلاف درگیری های اخیر، ریشه در مطالبات اقتصادی مردم و قشر فرودست جامعه داشت و فارغ از هرگونه خشونتی بود؛ اما این اعتراض ها به سرانجامی نرسید. به عنوان مثال در نمونه ای همچون اعتراض مردم به وضعیت موسسات مالی و اعتباری، علاوه بر بی توجهی مسئولین نسبت به مطالبات اقتصادی مردم، برخی از صاحب منصبان زیاده خواهی مردم برای دریافت سود بیشتر را عامل بوجود آمدن چنین وضعیتی دانستند و با ایراد سخنانی از این دست بر زخم مردم نمک پاشیدند.
نویسنده:محبوبه شعاعی
آنچه درباره آمدن اموات به دیدار بازماندگان مطرح است، این است که بر اساس روایات، ارواح مردگان هر چند گاهی به اذن خداوند به دیدار خانوادهشان میآیند و آن ها را میبینند. اگر سرگرم کارهای خوب بودند، شادمان میشوند. اگر گرفتار کارهای بد بودند، ناراحت میشوند. اما اینکه در چه ساعتی و یا چه زمانی و یا هر چند گاهی میآیند، روایاتها متفاوت است. در برخی روایات هر هفته ذکر شده و در برخی هر ماه یک بار و در برخی سالی یک بار.
مرحوم شیخ کلینی (ره) در کتاب شریف کافی بابی تحت عنوان«ان المیت یزور اهله»[۱] را مطرح کرده است. روایات معتبری را در این باره نقل نمودهاند. در روایات آمده است که اموات اعمّ از مؤمن و غیر مؤمن به دیدار بازماندگان خود میآیند. هر میّتی برحسب منزلت و شأنی که دارد، اجازه این کار را پیدا میکند.
بعضی از اموات هر روز، بعضی دیگر هر هفته و برخی هر سال و بعضی هر چند سال یکبار. حداقل اجازهای که مؤمنان دارند، هر جمعه است که میتوانند به دیدار آشنایان خود در دنیا بیایند. مؤمنان وقتی به دیدار اقوام خود میآیند، اگر آن ها را مشغول اعمال صالح ببینند، خوشحال شده و خدا را شکر میکنند. کافران وقتی به دیدار اقوام خود میآیند و آن ها را مشغول انجام اعمال صالح میبینند، حسرت میخورند.
همچنین در حدیثی که در کتاب جامع الاخبار آمده است[۲] بیان شده که اموات مومنان در شب جمعه به كنار خانه های خود می آیند. با التماس و تضرع از خویشاوندان انتظار دارند کار خیری و صدقهای برای آن ها انجام داده شود.
میزان ملاقات و سر زدن اموات به خانواده های شان بسته به میزان آزادی عملی است كه در برزخ برای ایشان در نظر گرفته می شود كه این امر هم تابع اعمال و رفتارهای آنان در دنیاست.
از روایات استفاده میشود که حضور ارواح اموات در دنیا و توجه به وضعیت بستگان شان از یک سو به میزان مقام و منزلت آنان و فراغت از مشکلات خاص آن جهان بستگی دارد؛ از سویی دیگر به میزان علاقه و رضایت آنان از بازماندگان و میزان توجه بازماندگان به آنان. چه بسا بی توجهی اموات به برخی از بازماندگان به خاطر ناامیدی از توجه و خیرات و صدقات خالصانه ایشان باشد كه به حال آن ها منفعت دارد.
از امام کاظم علیه السلام روایت شده که روح اموات به بازماندگان سر میزند. اگر از آنان کردار خوب و عمل صالح ببینند، خوشحال میشوند و از آنان راضی میگردند. اگر آنان را در مسیر طاعت خداوند ندیدند، بلکه کردار بد و گناه از آنان مشاهده نمودند، اندوهگین و ناراحت میشوند.[۳] اما در هر حال به نظر نمی رسد كه این امر محدود به خانه خود و محل سكونت قبلی شان باشد. چه بسا در صورت وسعت عمل و منزلتی كه دارند، بتوانند به مكان های گوناگون مورد علاقه خود سر بزنند.
اما در مورد این كه ارواح به چه صورتی به خاندان خود سر می زنند، اشارات مختصری در برخی روایات شده است. البته نمی توان به راحتی در مورد معنای دقیق شان اظهار نظر نمود؛ مثلا اسحاق بن عمار میگوید: از امام موسی بن جعفر (علیهما السلام ) پرسیدم:
آیا میّت از خانوادهاش دیدار میکند؟ فرمود: بله- پرسیدم : هر چند وقت؟ فرمود: بنا به منزلتی که نزد خداوند دارد، در هر جمعه یا هر ماه یا هر سال . پرسیدم : به چه شکلی نزد آن ها میآید؟ فرمود: به صورت پرندهای لطیف که بر دیوار خانه های شان مینشیند و بر آنان اشراف مییابد. .[۴]
به نظر می رسد اینکه حضرت فرمود :به صورت پرندهای لطیف، یک نوع تمثّل در قالب و تجسم ارواح است . مقصود از پرنده نیز پرنده مادّی یا آشنای ذهنی ما یا موجودی قابل رویت نمیباشد و گرنه تعبیر لطیف در مورد پرنده معمولی معنا ندارد؛ در هر حال اعتقاد عامه مردم در مورد پرنده یا پروانه و دیگر ات در این خصوص درست به نظر نمی رسد.
پی نوشت:
[۱]. شیخ كلینی ، فروع کافی، ج۳ ،ص ۲۳۰ ،نشر دارالکتب الاسلامیه تهران ۱۳۸۸ق.
[۲]. تاج الدین شعیرى ، جامع الاخبار ،ص۱۶۹، انتشارات رضى ، قم ، ۱۴۰۵ ق .
[۳]. علامه مجلسی ، بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۵۷، انتشارات اسلامیه تهران بی تا .
[۴]. همان ،ج ۵۸ ،ص ۵۲
منبع :
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنٰاهٰا وَ هِيَ ظٰالِمَةٌ فَهِيَ خٰاوِيَةٌ عَلىٰ عُرُوشِهٰا وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ (٤٥/حج)
پس چه بسیار شهر و دیاری که ما اهلش را در آن حال که به ظلم و ستم مشغول بودند به خاک هلاک نشاندیم و اینک آن شهرها از بنیاد ویران است و چه چاه و قناتهای آب که معطل بماند و چه قصرهای عالی بیصاحب گشت
جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میکرد. رفتن و ردپای آن را. و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدمها، با این آواز کمی بلرزد.
روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند.
سکوت او آسمان را افسرده کرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان کنگره های خاکی من! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدمهایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدمهای عاشق دل بستن اند. دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ. تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آن که می بیند و می اندیشد، به هیچ چیز دل نمی بندد. دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست.
اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند و آنکس که می فهمد، می داند آواز او پیغام خداست و حقیقت واقعی جهان
به کانال زینبیون بپیوندید
telegram.me/zinabiuon
مادر بودن بهخودیخود از شما انرژی زیادی میگیرد. حتی فکر کردن به اینکه ساعات زیادی از روز را یکجا بنشینید و به کودکتان شیر دهید تا بخوابد، یا وسطِ هر کاری که بودید دست بکشید و او را که تنها و تنها میل دارد دقایقی در آغوش شما باشد بغل کنید و با او بازی کنید به نظر غیرممکن و بسیار سخت است، اما شما میتوانید با "تغییر نگرش" تمام کارهای مادری و همسری را در کمال نشاط و انرژی انجام دهید.
فکر کنید چه کاری را بیشتر از همه دوست دارید. مهم نیست این کار چرخ زدن در سایتهای هنری، انجام یک پروژهی بافتنی، گلدوزی با دست، دوختِ لباس، نقاشی، پیگیریِ آخرین اخبار مد روز دنیا، مطالعه، نویسندگی یا حتی آبیاری به گلهایتان باشد. کاری را که از همه بیشتر دوست دارید پیدا کنید و حتی اگر در خانه نوزاد یکماهه دارید و به نظر میرسد که باید تماموقت در اختیارش باشید، زمانی را برای انجام کار موردعلاقهتان کنار بگذارید. مهم نیست این زمان یک ساعت باشد، دو ساعت، نیم ساعت، یک ربع یا حتی پنج دقیقه. مهم این است که شما ازنظر ذهنی حتی برای دقایق کوتاهی باور کنید که میتوانید خودتان باشید.
اگر آدمِ رؤیاپردازی هستید، آن زمان را به رؤیاپردازی بگذرانید، اگر اهل کارهای هنری هستید آن زمان کوتاه را به هنری جات اختصاص دهید، اگر اهل مطالعه هستید حتی اگر شده یک پاراگراف در آن زمان کتاب بخوانید، اما به خودتان و برای خودتان زمانی را اختصاص دهید و به کاری بپردازید که دوستش دارید.
شاید درست در لحظهی اوجِ لذت بردن از کارِ فوق، صدای گریهی نوزادتان بلند شود، یا همسرتان یکدفعه هوس کند با شما گرم گفتگو شود. خواهید دید که انجام کاری که به آن علاقه داشتهاید حتی در زمانی بسیار کوتاه به شما چه شورونشاطی بخشیده و با چه انرژی مضاعفی به سراغ همسر یا فرزندتان میروید.
وقتي يک پنگوئن عاشق پنگوئن ديگه ميشه، كل ساحل رو مي گرده و قشنگترين سنگ رو انتخاب مي كنه و واسه جفت ماده می بره، اگر ماده از سنگ خوشش اومد، جفت هم می شن.
ولی اگر قبول نكرد پنگوئن نر احساس مي كنه سنگی كه پیدا كرده اصلا قشنگ نبوده و اونوقت اونو می بره زير آب، لای مرجانها ميندازه تا ديگه هيچ پنگوئنی اشتباهِ اونو تكرار نكنه و نا اميد نشه!
اما ما آدمها اشتباهات خودمون رو تكرار می کنیم و به ديگران هم توصيه می كنيم به چاهی که ما افتادیم بیفتن.
بعضی وقتها مثل پنگوئن باش.
@zinabiuon
جامعه اسلامی از دیرباز با رخدادهای اسفناکی مانند «فتنه» و «فتنه انگیزی» از عوامل مهم ناهنجاری های گوناگون، رو به رو بوده است. این پدیده شوم که بدون شک می توان آن را «جای پای بیگانه» نامید از دیرباز تاکنون زخم های فراوانی بر پیکر اسلام زده، سایه سیاهش را بر جامعه مسلمین گسترانده است.
فتنه عبارت است از درآمیختگی حرفهایِ حق و باطل که عناصر ضد دینی، طراحی و اجرای همه جانبۀ آن را به عهده می گیرند و بر اثر آن بین مردم در عقیده و آراء اختلاف به وجود می آید؛ طوری که منجر به جنگ و نزاع در جامعه اسلامی میشود. [1]
شرایط مناسب برای فتنه انگیزی، بهترین بستر برای بهره وری های یِ عناصر ضد دینی به شمار میآیند. فعالیت های بیهدف، پخش مطالب بی اساس، پوشاندن لباس حق به باطل، تسخیر ذهن عموم مردم برای فریفتنشان، منفعل و متحیر کردن مردم و از کاه کوه ساختن، مهمترین ابزارهای جنگ نرم، برای دشمنان داخلی و خارجیِ جامعۀ اسلامی است.
ادامه .
به کانال زینبیون بپیوندید.
@zinabiuon
نویسنده: میلاد عابدینی |
نویسنده: زینب صفاری
نخستین بار که او را در آغوش مادر یا پدر میگذارند، همهی محبت خود را با بوسه نثار طفلش میکند اما همین که دختر یا پسر کمی بزرگتر شد شاید دلش برای بوسیدن فرزندش غنج برود اما هر کاری میکند نمیتواند مانند دوران کودکی فرزندش را بغل بگیرد و بدین وسیله محبتش را نشان دهد. حالا بماند پدر و مادرهایی که از این کار اکراه دارند و معتقدند بوسیدن بچه کار ناپسندی است و به قول معروف او را لوس و وابسته بار میآورد در حالی که با نگاهی به روایات و سیرهی معصومین (علیهم السلام) دستمان میآید که همین عمل ساده چقدر میتواند محبت و مودت را میان پدر و مادر و فرزندان بیشتر کند و اصلاً یکی از اصول تربیتی ائمه همین بوسیدن فرزندان است. در این مطلب جنبههای مختلف این رفتار عاطفی را بررسی کردهایم.
1- راههای ابراز عشق
توجه و محبت دیدن از جانب پدر و مادر یکی از نیازهای فرزندان است. فرزندانی که در دوران کودکی، نوجوانی و حتی بزرگسالی مورد لطف و توجه والدین خود قرار میگیرند، بهتر میتوانند عواطف و احساسات مثبت خود را با آدمهای مهم زندگیشان یعنی پدر و مادر، همسر و فرزندان خود به اشتراک بگذارند. زیرا از محبت لبریز شدهاند و آمادگی دارند با آنچه خود چشیدهاند، کام اطرافیانشان را شیرین کنند و بالعکس کودکانی که کمتر مورد توجه بودهاند، از نظر هوش هیجانی و عاطفی و توانایی برقراری ارتباطات سالم و مفید با دیگران ضعفهای زیادی دارند. راههای ابراز علاقه به فرزند متفاوت است. گری چاپمن روانشناس غربی کتابی به نام «پنج زبان عشق» نوشته و گفته: «زبان عشق آدمها با یکدیگر متفاوت است. اگر زبان عشق انسانها را نشناسیم و به آنها با روش دیگری محبت کنیم، مثل این است که در محضر استاد عالمی حاضر شویم اما زبان او را نفهمیم و طبیعی است که بهرهای از همکلام شدن با او نبردهایم. چاپمن زبان عشق را به پنج دسته تقسیم میکند:سال 96 خود را چگونه گذراندید ؟ سال 96 برای هر کسی غم و شادی هایی داشته است .گاهی در طول این سال گریه می کردید و گاهی هم می خندیدید.در این سال اتفاقات خوشایند و ناخوشایند زیادی ممکن است برایتان اتفاق افتاده باشد؛در سال 96یک نفر عزیزش را از دست داد و یک نفر دیگر عضوی به خانواده اش اضافه شد، یک نفر دچار بیماری شد و فرد دیگری سلامتی خود را به دست آورد،فردی طلاق در شناسنامه اش به ثبت رسد و فرد دیگری ازدواج وخیلی اتفاقات خوب و بد دیگری که ممکن است باعث آزرده خاطرشدن و یا شادشدنتان شده باشد اما زندگی بدون غم هم نمی شود؛ این غم ها و تلخی های زندگی هستند که باعث می شوند انسان با تجربه و پخته شود .
خلاصه در سالی که گذشت خیلی ها اشک ریختن، خیلی ها خندیدن، خیلی ها از نفس افتادن و خیلی ها هم نفس کشیدن؛ زندگی برای خیلی ها سخت گذشت اما بالاخره گذشت و اما مهم این است که سال جدیدمان را چگونه آغاز کنیم ؟
به کانال نیم نگاه بپیوندید
@nimnegaaaah
به کانال نیم نگاه بپیوندید
@nimnegaaaah
شبکههای اجتماعی ایرانی و بومی
به دلایل مختلف از جمله عدم حمایت کافی، امکانات نامناسب و ناکارآمدی آنها، تاکنون کاربران ایرانی از شبکههای اجتماعی خارجی برای رفع نیاز خود استفاده میکردند اما با وجود اختلال به وجود آمده در روزهای اخیر برای دسترسی به شبکههایی مانند تلگرام و اینستاگرام، کاربران ایرانی درصدد جایگزین کردن نمونه بومی این شبکههای اجتماعی هستند. بررسی ها نشان می دهد که هم اکنون بالغ بر چند ده شبکه اجتماعی مشابه تلگرام و اینستاگرام در کشور وجود دارد که در صورت کارآمدی می تواند جایگزین مناسبی برای شبکههای خارجی باشد.
شبکه اجتماعی سروش، بیسفون پلاس، بله، آیگپ، گپ، انار، ویچت، ویسپی، تبیان و فانوس از جمله شبکههای موبایلی ویژه چت و گفتگو هستند.
نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست
دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی
هزار آینه نقش و یکی ز خال تو نیست
نیا نیا گل نرگس تو را به خاک بقیع
که شهر ما نه مُهیای گامهای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند
قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس ز رنجمان تو مکاه
کسی ز خلق و خلائق فدای راه تو نیست
نیا نیا گل نرگس بدان و آگه باش
که جای سجده گه ِ ما هنوز مال تو نیست
نیا نیا گل نرگس که چون علی تنها
به فجر صبح ظهورت کسی کنار تو نیست
نیا نیا گل نرگس به مجلس ندبه
که ندبه ، ندبه خرقه است و پایگاه تو نیست
نیا نیا گل نرگس دعای عهد کجاست؟
نه این نماز جماعت به اقتدای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق
دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس سقیفه ها برپاست
ردای سبز خلافت ولی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به مادرت زهرا
کسی برای شهادت به کربلای تو نیست
نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما
هزار نامه کوفی یکی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا
برای عصر عجیبی که خواستار تو نیست
رقیه که بود
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (علیه السلام) در منابع شیعی آمده است، اما در بعضی منابع در این باره اختلاف وجود دارد.
در کتاب کامل بهایی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است، اما در مورد نام او که آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و … اختلاف است.
همچنین سید بن طاووس در کتاب «لهوف» خود مینویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) اشعاری در بیوفایی دنیا میخواند، حضرت زینب (س) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتندار باشید.»
با کاوش در فلسفه قیام امام حسین علیه السلام می بینیم که هدف و غایت این قیام الهی، کسب منافع شخصی و دستیابی به زر و زور نبوده است، بلکه قیام و نهضت خونین اباعبدالله الحسین، در راستای نجات و رهایی انسانها از تاریکی های جهل و گمراهی به نور و هدایت و حقیت بوده، همان هدفی که در قرآن کریم برای انبیاء الهی علیهم السلام ترسیم شده است: « کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ»(ابراهیم/۱)
امام فخر رازی آیه شریفه مباهله را دلیل قاطع بر این مطلب گرفته که حسن و حسین دو پسر رسول خدا(ص) می باشند؛ زیرا هنگامی که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسران شان را دعوت کنند، پیامبر(ص) حسن و حسین را دعوت کرد و با خود آورد.
بدون تردید امام حسین(ع) نواده پیامبر(ص) سید جوانان اهلبهشت است که در قرآن بر محبت آن حضرت تاکید شده است. جایگاه آن حضرت نزد شیعیان بر کسی پوشیده نیست زیرا که آن حضرت را سومین امام منصوب از سوی خدا برای هدایت امت میدانند.
و اهل سنت نیز محبت آن حضرت را بر خود فرض و لازم میشمارند هر چند ناصبیها و وهابیت با ایجاد بدعت در دین بسیاری از معارف آن را دگرگون کردند.
پیش از آنکه نظر اهل سنت در باره حادثه عاشورا بیان شود لازم است جایگاه امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی قرار بگیرد.
با کاوش در فلسفه قیام امام حسین علیه السلام می بینیم که هدف و غایت این قیام الهی، کسب منافع شخصی و دستیابی به زر و زور نبوده است، بلکه قیام و نهضت خونین اباعبدالله الحسین، در راستای نجات و رهایی انسانها از تاریکی های جهل و گمراهی به نور و هدایت و حقیت بوده، همان هدفی که در قرآن کریم برای انبیاء الهی علیهم السلام ترسیم شده است: « کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ»(ابراهیم/۱)
امام فخر رازی آیه شریفه مباهله را دلیل قاطع بر این مطلب گرفته که حسن و حسین دو پسر رسول خدا(ص) می باشند؛ زیرا هنگامی که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسران شان را دعوت کنند، پیامبر(ص) حسن و حسین را دعوت کرد و با خود آورد.
بدون تردید امام حسین(ع) نواده پیامبر(ص) سید جوانان اهلبهشت است که در قرآن بر محبت آن حضرت تاکید شده است. جایگاه آن حضرت نزد شیعیان بر کسی پوشیده نیست زیرا که آن حضرت را سومین امام منصوب از سوی خدا برای هدایت امت میدانند.
و اهل سنت نیز محبت آن حضرت را بر خود فرض و لازم میشمارند هر چند ناصبیها و وهابیت با ایجاد بدعت در دین بسیاری از معارف آن را دگرگون کردند.
پیش از آنکه نظر اهل سنت در باره حادثه عاشورا بیان شود لازم است جایگاه امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی قرار بگیرد.
شب قدر از جمله اموری است که به راحتی نمی توان در شناخت آن سخن گفت و حقیقت آنکه هر کسی بر اساس مقدار معرفتی که در توحید دارد از آن سخن گفته است. از این رو می توان هویت های مختلفی در معرفی و شناخت شناسی این شب نورانی تر از روز ارائه نمود، اما بر اساس شأن نزول سوره مبارکه قدر، می توان یکی از هویت های ذاتی شب قدر را رهایی از رنج روانی دانست.
یعنی خداوند این شب مبارک را آنقدر گسترش داده است تا بهتر از هزار ماه باشد. (علامه طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 560) که بتواند هر دردی و رنجی حتی درد و رنج روانی پیامبر گرامی اش صلی الله علیه و آله را به جهت ستم بنی امیه برطرف کند؛ زیرا در روایات مربوط به شأن نزول این سوره آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در خواب دید بنی امیه بر منبر او بالا می روند، و آن حضرت سخت اندوهناک شد و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل کرد و در آن فرمود: شب قدر از هزار ماه حکومت بنی امیه بهتر است. (همان)
یکی از زمان¬هایی که در منابع دینی، اهمیت فراوانی دارد، شب قدر است. در قرآن کریم، شب قدر، بهتر از هزار ماه خوانده شده است. مفهوم واژه¬ی «قدر» در لغت به معنای بیان مقدار چیزی است.1 در جای دیگری آمده که قدر به معنای اندازه و مقدار هر چیز اعم از زمان، مکان و. است.2
در معنای طاقت و توانایی نیز کاربرد دارد،3 چنان که در قرآن آمده: «علی الموسع قدره؛ آن کس که توانایی دارد به اندازه¬ی توانایی¬اش»4 اندازه و مقیاس هر چیز، و نیز به معنای سخت¬گیری و ضیق گرفتن، از دیگر معانی مورد استعمال این واژه است.5
«شهید مطهری» در این باره می¬گوید: «قدر به معنای اندازه و تعیین است. حوادث جهان از آن جهت که حدود، اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آن¬ها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است.»6 پس در یک کلام «قدر» به معنای ویژگی¬های طبیعی و جسمانی چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیت-های زمان و مکانی آن¬ها می¬گردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر می¬گیرد.7
آیا این درست است که سرنوشت همه ما در شب قدر تعیین می¬شود؟ آیا این با عدالت خدا سازگار است؟ پس ما چه اختیاری داریم؟
این که گفته می شود در شب قدر همه مقدرات تقدیر می شود، بدین معنا است که قالب معین و اندازة خاص هر پدیده، به طور روشن، اندازه گیری می شود؛ البته این اندازه گیری، بر اساس شرایط و موانعی است که پیش می آید و با ملاحظة اختیار و قابلیت انسان، شکل می گیرد. با توجه به مقدمه یادشده، رابطة شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و کردار اختیاری آنان، روشن می شود.
قدر، یعنی پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسلة علت های خود و در شب قدر، این پیوند، به دقّت اندازه گیری می شود؛ یعنی اولاً، برای امام هر زمان، این پیوند، معلوم و تفسیر می شود و ثانیاً، رابطة این پدیده ها با علت هایش، روشن می شود. از یک سو خداوند متعال، بر اساس نظام حکیمانة جهان، چنان مقدّر کرده که بین اشیا، رابطه ای خاص برقرار باشد؛ برای مثال، بین عزت و دفاع از کیان و ذلّت و پذیرش ستم. هر کس از کیان خود دفاع کند، عزیز می شود و هرکس تسلیم زور و ستم شود، ذلیل می گردد! این، تقدیر الهی است. همچنین بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضی از گناهان (مانند قطع صلة رحم و دادن صدقه)، رابطه وجود دارد.
می گویند در شب قدر مقدرات بندگان اعم از خیر و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آینده با آن مواجه می شوند، تقدیر و معین می گردد . اگر چنین باشد، هر کس سرنوشتش تا سال آینده مشخص است . بنابراین، در دایره همین سرنوشت معین حرکت می کند و اختیاری از خود ندارد; زیرا با توجه به سرنوشتی که در شب قدر برایش رقم خورده، حرکت کرده است . بنابراین، زندگی جبر مطلق است; مخصوصا با عنایت به این که شب قدر هر سال تکرار می شود، انسان از ولادت تا مرگ در سرنوشتی از پیش تعیین شده حرکت می کند; اختیاری از خود ندارد و مانند عروسک خیمه شب بازی، اختیارش دست کسی است که او را به بازی گرفته است . آیا چنین نیست؟
با توجه به این که ملائکه بُعد زمانی و مکانی ندارند، نزول آنها در شب قدر ـ که زمان معینی است ـ چگونه تصور می شود؟
واژگان، برای ذات معانی وضع شده اند؛ نه معانی خاص با ویژگی های خاص. «نزول» به معنای فرود آمدن چیزی از بالا به پایین است؛ چه آن چیز از حیث مادی بالا باشد (مثل نزول باران) یا از جهت معنوی بالا باشد (مثل نزول فرشتگان) و یا به صورت طبیعی بالا باشد.1 در مورد قرآن نیز نزول و مشتقات آن بارها به کار رفته است. در این موارد نیز روشن است که قرآن، از مکانی در بالا به زمین فرود نیامده، بلکه حقیقت قرآن است که به عالم طبیعت نازل شده است و این همان نزول معنوی است که از جانب خداوند حکیم بر قلب پیامبر صلی الله علیه وآله فرود آمده است.
در این مقاله پیرامون شب قدر از دید مفسرانی چون ابن عربی، فیض کاشانی، حسن زادة آملی، آشتیانی، امام خمینی، ابن فارض، ملّا سلطانعلی و بانو امین بحث می شود. در این مقاله حقیقت شب قدر و کسانی که درک این حقیقت را کرده اند، علامات ظاهری شب قدر، زمان آن، حال عبودی و خصایل و علوم کسانی که درک حقیقت این شب را کرده اند، بعضی برکات و ثمرات آن برای اهلش و توصیه های معصومین (علیهم السلام) برای درک آن پرداخته شده است.
«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است . (1) «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است . (2) اما معنای اصطلاحی «قدر» ، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن (3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز، «قدر» نام دارد . (4)
بنابر دیدگاه حکمت الهی، در نظام آفرینش، هر چیزی اندازه ای خاص دارد و هیچ چیزی بی حساب و کتاب نیست . جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند .
استاد مطهری در تعریف قدر می فرماید: «. قدر به معنای اندازه و تعیین است . حوادث جهان . از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است » (5) . پس در یک کلام، «قدر» به معنای ویژگی های طبیعی و جسمانی چیزهاست که شامل شکل حدود، طول، عرض و موقعیت های مکانی و زمانی آنها می گردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر می گیرد .
«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است و «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است؛ اما معنای اصطلاحی «قدر»، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن و به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیزی «قدر» نام دارد.
بنابر دیدگاه حکمت الهی، در نظام آفرینش، هر چیزی اندازه ای خاص دارد و هیچ چیزی بی حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.
شب قدر، شبی است که همه مقدرات سالانه انسان با ملاحظه، اراده، اختیار و قابلیت های انسان تقدیر می گردد. شب قدر یکی از شب های نیمه دوم ماه رمضان است که طبق روایات ما، یکی از شب های نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. دراین شب - که شب نزول قرآن به شمار می آید - امور خیر و شر مردم، ولادت، مرگ، روزی، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه ای که در طول سال متناسب با اراده، دعا و قابلیت انسان واقع می شود، تقدیر می گردد. شب قدر، همیشه و هر سال تکرار می شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و بهره برداری از آن در نیکویی سرنوشت یک ساله، بسیار مؤثر است. در این شب، تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه می شود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر می گردد.
با کاوش در فلسفه قیام امام حسین علیه السلام می بینیم که هدف و غایت این قیام الهی، کسب منافع شخصی و دستیابی به زر و زور نبوده است، بلکه قیام و نهضت خونین اباعبدالله الحسین، در راستای نجات و رهایی انسانها از تاریکی های جهل و گمراهی به نور و هدایت و حقیت بوده، همان هدفی که در قرآن کریم برای انبیاء الهی علیهم السلام ترسیم شده است: « کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ»(ابراهیم/۱)
درباره این سایت